سال اولی که فروشگاه خدمات رایانه ای را افتتاح کرده بودیم مادرم به نوه اش علی اکبر (پسرم)که تو فروشگاه خودمون کار می کرد خواست تا دعای توبه نامه را با خط درشت بنویسید و تایپ کنه و می گفت من چشام ضعیفه نمی تونم خطهای ریز را بخونم اما حقیقت را براتون بگم که مادرم با همه ی زحمتهایی که به پای بچه هاش کشید و بعد از اون مریضی پدر خدابیامرزم پیش اومد و 7 سال با جان و دل پرستاری بابای مریض و ناتوان جسمی مون را بردوش کشید اما به هیچ وجه علاقه اون نسبت به خواندن و نوشتن که آرزو داشت بتونه یک روزی قرآن و دعا و زیارت عاشورا بخونه را در وجودش کم نکرد و بالاخره در سنین پیری پا به کلاسهای نهضت گذاشت و کم کمکی سواد دارشد. توی اون حال و هوای درس خوندش وقتی نامه ای برای هر کدوم از بچه هاش می نوشت ما دور هم می نشستیم و به نوشته های مادر غش غش می خندیدیم و مادر مهربونم هم ناراحت نمی شد که هیچ پا به پای ما می خندید و خوشحال بود که تونسته یه نامه ای را خودش بنویسه .....
پریشب گذشته یعنی شب جمعه جای همه ی دوستان خالی پای دیگ نذری سمنو بودیم منزل پسرخاله ام و عموی خانمم حاج محمد مولویان که بیشتر اقوام و آشنایان بودند . معمولا در کنار به هم زدن دیگ سمنو که حدود 48 ساعت طول می کشه هر کس با زبون دلش دعایی داره و خلاصه حال و هوایی وصف ناشدنی داره . مامان گلم هم با اوردن توبه نامه ای که حالا چند ساله اونا داره و سر نمازاش می خونه اونجا بود و بر و بچه های جون را تشویق می کرد تا دعای توبه نامه را بخونند . وقتی من دفتر چند برگی A4 را گرفتم نامه ای در میان این دفتر بود که در اول مطلب ملاحظه کردید و در نگاه اول همون خنده های سابق بود ولی وقتی به عمق نامه نگاه کردم چه عشقی دیدم از یک زنی که سالهای خیلی زیادی نتونسته بود حتی یک کلمه بخونه یا بنویسه ولی حالا : دعا ، زیارت عاشورا ، سوره هایی از قرآن و توبه نامه و ... اگر چه دست و پا شکسته ، می خونه و همه ی این علاقه و اشتیاقش را در نامه ای به معلم نهضت ارائه می کنه :
به نام خدای بزرگ
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
دلم می خواهد که نامه ای برای معلم عزیزم بنویسم
معلم گرامی :
شما زحمات بسیار زیادی برای ما کشیده اید. ممنون
دلم می خواهد که گلهای دنیا را تقدیم به شما کنم
چقدر خدا بنده ای که قدر زحمات کسی را که براش زحمت کشیده را اجر میگذاره ، دوست داره ،من نمی دونم
چقدر ما قدر زحماتی که پدر و مادر برامون کشیده اند را اجر بگذاریم نمی دونم اصلا از عهده ی چنین کاری برمی آییم.
خدا خودت می دونی و خودت که بدونی برای من بسه که هیچ وقت نمی تونم از خجالت زحمات پدر و مادر م در بیام به لطف و کرمت از گناهان من و پدر و مادرم در گذر. آمین