سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش دو گونه است : در طبیعت سرشته ، و به گوش هشته ، و به گوش هشته سود ندهد اگر در طبیعت سرشته نبود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :137
بازدید دیروز :43
کل بازدید :281833
تعداد کل یاداشته ها : 167
103/9/7
3:21 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسین عرب بیگی[224]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani جاده های مه آلود شقایقهای کالپوش بلوچستان هم نفس ««««« شب های تهران »»»»» ►▌ استان قدس ▌ ◄ فانوس به دست.... ازتاریکی ها...رهسپاربه سوی نور تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر .: شهر عشق :. تراوشات یک ذهن زیبا پیامنمای جامع سایت روستای چشام (Chesham.ir) محمدمبین احسانی نیا شبستان دل شکســــته یکی هست تو قلبم.... برادران شهید هاشمی الهگان اواز قطره محمد قدرتی Tarranome Ziba غزلیات محسن نصیری(هامون) wanted *دنـیــــای مـــــــن :) * آتیه سازان اهواز رویابین کشکول نوری چایی_بیجار هرچه می خواهد دل تنگم میذارم کشاورزی نوین عرفان وادب تشنه دیدار شناخت کافی مجله اینترنتی ghamzade ☀❤ یوزر و پسورد نود 32, پسورد نود 32, یوزرنیم و پسو برترین موبایل های دنیا تینا افسران مقاومت بر و بچه های ارزشی جامع ترین وبلاگ خبری *...بانو...* مناجات با عشق مسعود رضانژاد فهادانـ از یک انسان تَرَنّم عفاف آسمان آبی سرباز ولایت نـــابترینـــــــــــــــــها my twitter خانوم آقا سید سرافراز اخبار روز ایران وجهان خونه دل دخترتاریخ دوستانه شهدا شرمنده ایم کهن دیار گزبرخوار شهر تاریخی گز برخوار وبلاگ آیه الله گزی باشگاه شبانه فروشگاه میعاد نور جـــــــــــوکـ فــــــــــا شهدای کوهسرخ(مکی) معماری

من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا !

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم
تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود
او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت !

معلم گفته بود انشا بنویسید
موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت ؟

من نوشته بودم علم بهتر است
مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید
تو نوشته بودی علم بهتر است
شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی
او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود
خودکارش روز قبل تمام شده بود !

معلم آن روز او را تنبیه کرد
بقیه بچه ها به او خندیدند
آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد
هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد
خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته
شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند
گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت

من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید !

سال های آخر دبیرستان بود
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده

من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی بودم
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد
او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرده و دنبال کار می گشت

روزنامه چاپ شده بود
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت

من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود !

من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی؛ کسی را کشته است
تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری انداختی
او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه !
برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود !!!

چند سال گذشت
وقت گرفتن نتایج بود

من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود !

وقت قضاوت بود
جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند

من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند !

زندگی ادامه دارد ...
هیچ وقت پایان نمی گیرد ...

من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است !!!
تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است !!!
او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!

من، تو، او
هیچگاه در کنار هم نبودیم
هیچگاه یکدیگر را نشناختیم

اما من و تو اگر به جای او بودیم
آخر داستان چگونه بود ؟؟؟

هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او ؛
و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی از آن اوست ...


  
  

اساتید محترم در بسیاری ازروایات نقل شده است که زائر امام حسین اگر زیر قبه دعا نماید دعایش مورد قبول واقع می گردد
حال سئوال این است که بارگاه حضرت در زمانهای دور اینگونه نبوده ودارای بارگاه وگنبد به این شکل نبوده است پس منظوراز دعای زیر قبه چیست ؟ اصولا قبه به کجا اطلاق می گردد و آیا حرم امام حسین حریم دارد

2- خاک تربت امام حسین به کجا اطلاق می شود آیا هنوز بعد اط این همه سال خاک تربت وجود دارد؟

پاسخ: 

پرسش: منظور از کلمه قبه در روایت قبول شدن دعای زائر زیر قبه امام حسین چیست؟
شرح : اساتید محترم در بسیاری ازروایات نقل شده است که زائر امام حسین اگر زیر قبه دعا نماید دعایش مورد قبول واقع می گردد حال سئوال این است که بارگاه حضرت در زمانهای دور اینگونه نبوده ودارای بارگاه و گنبد به این شکل نبوده است پس منظور از دعای زیر قبه چیست ؟ اصولا قبه به کجا اطلاق می گردد و آیا حرم امام حسین حریم دارد ؟
پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
واژه قبه که در روایات به کار رفته برخی پس از ساخت قبه بر بارگاه امام حسین بوده و برخی پیش از ساخت قبه بوده برخی از این روایات از پیامبر اسلام صادر شده است .
در باره روایاتی که پیشاز ساختن قبه صادر شده ترغیب به زیارت به همراه نوعی پیش بینی بوده مانند آنکه در روایتی طولانی ابن عباس از پیامبر پیرامون کیفیت شهادت فرزندشان حسین بن علی (ع) چنین نقل می کند که پیامبر به او فرمود: اى پسر عباس هر که او را با معرفت به حقّش زیارت کند براى او ثواب هزار حج و هزار عمره است، و هر که او را زیارت کند، مرا زیارت کرده و هر که مرا زیارت کند، گویا خدا را زیارت کرده، و براى زیارت‏کننده خدا است که او را به آتش عذاب نکند، هر آینه اجابت (دعا) زیر قبّه اوست، و شفا در تربتش مى‏باشد، و امامان از فرزندان او هستند.(1)
در این روایات ترغیب به زیارت امام حسین پس از شهادت می باشد و حال آن که هنوز او به شهادت نرسیده .
آن دسته از روایاتی که بحث از ساخت حایر و قبه بوده نیز روشن است؛ مراد از قبه نیز همان حایری است که در روایات دیگر مورد اشاره قرار گرفته است.
حائر در لغت به دیوار یا نرده گرداگرد خانه یا مکان گفته می شود که در روزگار امام باقر و امام صادق، از نام های قبر امام حسین بوده است.
نتیجه آن که: قبه و حائر ناظر به محدوده اطراف نزدیک قبر امام حسین است و بر زمانی که تنها قبری بیش نبوده نیز صادق خواهد بود.
تارخچه بنا بر قبر امام حسین:
اما این که چهار دیواری بر قبر امام حسین به چه زمانی بر می گردد باید گفت:
اولین بار بنى اسد پس از دفن اجساد شهدا و پیکر سید الشهدا،علامتى بر قبر نهادند. از این که توابین در سال هاى 63 یا 64 بر سر قبر امام حسین مى‏آمدند، مى‏فهمیم که آن هنگام، آشنا و شناخته شده بوده است.
بنا به تشویق اولیاء دین، مدفن آن حضرت از همان آغاز، مورد زیارت شیعه قرار گرفت، چه پنهانى و چه آشکار.
در زمان بنى امیه، قبه‏اى بر قبر شریف ساخته شد (1) و تا زمان هارون الرشید باقى بود. وى‏قبر را خراب و محل آن را صاف کرد و درخت‏ سدرى را که (به نشانه قبر) در آنجا بود، قطع کرد.
بار دیگر در زمان مامون ساخته شد. سپس در سال 236 و 237 هجرى به دستور متوکل عباسى، قبر و خانه‏هاى اطراف آن خراب شد و به جاى آن زراعت کردند و مانع‏رفت و آمد مردم شدند.
باز هم در سال 247 به دستور متوکل قبر را خراب کردند و چندین نوبت دیگر این تخریب انجام گرفت.
بناى فعلى مرقد و حرم سید الشهدا به قرن ‏هشتم هجرى برمى‏گردد. البته بارها مرمت ها و اضافاتى انجام گرفته است. در سال‏1216 هجرى وهابی ها با سپاهى از منطقه نجد حمله کرده و حرم حسینى را غارت و تخریب کردند و اسب ها را در صحن مطهر بستند. (3)
حدود حائر حسینی
اقوال فقها در تعیین حدود حائر مختلف است:
1. محدوده‌اى که دیوار روض? شریف و مسجد بر آن احاطه دارد. (4)
2. محدود? زیر گنبد مقدّس.
3. محدود? زیر گنبد و بناهاى قدیمى (مانند رواق، قتلگاه و خزانه) محیط بر آن.
4. آنچه دیوارهاى صحن بر آن احاطه دارد؛ شامل صحن از چهار طرف و ساختمان هاى متّصل به قبّ? منور و مسجد پشت سر آن. (5) (6)
برخى گفته‌اند: قدر متیقّن از حائر گرداگرد قبر شریف به مساحت 25 ذراع است. (7) برخى دیگر حائر را محدوده‌اى دانسته‌اند که امروزه نزد عرف - در مقابل رواق و صحن- به آن حرم گفته مى‌شود و قدر متیقّن آن، محدوده‌اى است که دیوار روض? شریف بر آن احاطه دارد. مسجد پشت سر مقدّس نیز داخل این محدوده است. (8) از این عنوان در باب صلات سخن گفته‌اند.
پی نوشت ها :
1. الإنصاف فى النص على الأئمة (ع) با ترجمه رسولى محلاتى‏،ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ‏ص 299.
2. یاقوت حموی معجم البلدان،دار صادر ،بیروت،ج2،280
3. اعیان الشیعه، ج1، ص629 به نقل از فرهنگ عاشورا، فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، قم، نشر معروف ، 1378 ، چاپ چهارم ،ص352.
4. السرائر، ج1، ص 342 به نقل از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‏3، ص 192.
5. بحار الانوار، ج89، ص 89 و 90 به نقل از همان.
6. بحار الانوار، ج101 ،ص 117 به نقل از همان.
7. کشف الغطاء، ج3 ،ص 347 به نقل از همان.
8. صلاة المسافر (سید ابوالحسن اصفهانى)، ص203 و204 به نقل از همان.

پرسش: خاک تربت امام حسین به کجا اطلاق می شود آیا هنوز بعد از این همه سال خاک تربت وجود دارد؟

پاسخ:

تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه می اورند که شیعه به خوردن آن استشفا می کند. خاک اطراف قبر که برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می شود.
امام خمینی می فرماید: آنچه به صورت قطعی تربت امام حسین (ع) است خاکی است که از قبر و آنچه عرفا ملحق به قبر است برداشته می شود. (1)
نظر عده ای از مراجع آن است که حکم فضیلت سجده بر تربت امام حسین و حکم جواز خوردن کم از آن برای شفاء، مخصوص قبر و کمی از اطراف قبر امام حسین علیه السلام می باشد و بقیه خاک کربلا هر چند واجب الاحترام است؛ اما حکم خاک قبر امام حسین و اطراف قبر را ندارد. (2)
بر اساس برخی از روایات سرزمین کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حریم قبر امام حسین علیه السلام حساب می شود (3) و از خاک این محدوده توسط دستگاه های مخصوص در کار خانه های تربت سازی، در عراق، تربت تهیه می شود.
به نظر بعضی از مراجع: حکم تربت حسینی که در روایات وارد شده است بر خاک کربلا تا مقداری که حریم قبر امام حسین علیه السلام است یعنی از هر طرف پنج فرسخ بار می شود. ولی هر مقداری که نزدیک تر به قبر باشد فضیلت آن بیشتر است. (4)
پی نوشت ها :
1. تحریر الوسیله، ج 2، ص 156، امام خمینی، موسسه تنظیم ونشر اثار امام خمینی، 1421 ق ، چاپ اول.
2. آیت الله بهجت، توضیح المسائل مراجع، ج2 ذیل مسئله 2628، استفتاءات تلفنی از دفتر رهبری، و دفتر آیت الله سیستانی.
3. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ (ع) حَرِیمُ الْحُسَیْنِ (ع) خَمْسَةُ فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِ الْقَبْرِ وسائل‏الشیعة، ج14، ص 513، باب حد حرم الحسین (ع) الذی یستحب ... .
4. استفتاء تلفنی از دفتر آیت الله وحید خراسانی.

 

منبع : http://www.pasokhgoo.ir

 


  
  

آن مرد آمد

آن مرد در باران آمد

آن مرد با باران آمد

آن مرد با نام بارانی آمد

امروز در اخبار ساعت 14 آقای حیاتی گوینده خبر بجای نام آقای اصغری ، وی رابا نام آقای بارانی (سهواًً) خواند

 


91/9/21::: 2:43 ع
نظر()
  
  

 

http://upcity.ir/images/48663555247856987715.jpg

سال اولی که فروشگاه خدمات رایانه ای را افتتاح کرده بودیم مادرم به نوه اش علی اکبر (پسرم)که تو فروشگاه خودمون کار می کرد خواست تا دعای توبه نامه را با خط درشت بنویسید و تایپ کنه و می گفت من چشام ضعیفه نمی تونم خطهای ریز را بخونم اما حقیقت را براتون بگم که مادرم با همه ی زحمتهایی که به پای بچه هاش کشید و بعد از اون مریضی پدر خدابیامرزم پیش اومد و 7 سال با جان و دل پرستاری بابای مریض و ناتوان جسمی مون را بردوش کشید اما به هیچ وجه علاقه اون نسبت به خواندن و نوشتن که آرزو داشت بتونه یک روزی قرآن و دعا و زیارت عاشورا بخونه را در وجودش کم نکرد و بالاخره در سنین پیری پا به کلاسهای نهضت گذاشت و کم کمکی سواد دارشد. توی اون حال و هوای درس خوندش وقتی نامه ای برای هر کدوم از بچه هاش می نوشت ما دور هم می نشستیم و به نوشته های مادر غش غش می خندیدیم و مادر مهربونم هم ناراحت نمی شد که هیچ پا به پای ما می خندید و خوشحال بود که تونسته یه نامه ای را خودش بنویسه .....

پریشب گذشته یعنی شب جمعه جای همه ی دوستان خالی پای دیگ نذری سمنو بودیم منزل پسرخاله ام  و عموی خانمم حاج محمد مولویان که بیشتر اقوام و آشنایان بودند . معمولا در کنار به هم زدن دیگ سمنو که حدود 48 ساعت طول می کشه هر کس با زبون دلش دعایی داره و خلاصه حال و هوایی وصف ناشدنی داره . مامان گلم هم با اوردن توبه نامه ای که حالا چند ساله اونا داره و سر نمازاش می خونه اونجا بود و  بر و بچه های جون را تشویق می کرد تا دعای توبه نامه را بخونند . وقتی من دفتر چند برگی A4 را گرفتم نامه ای در میان این دفتر بود که در اول مطلب ملاحظه کردید و در نگاه اول همون خنده های سابق بود ولی وقتی به عمق نامه نگاه کردم چه عشقی دیدم از یک زنی که سالهای خیلی زیادی نتونسته بود حتی یک کلمه بخونه یا بنویسه ولی حالا : دعا ، زیارت عاشورا ، سوره هایی از قرآن و توبه نامه و ... اگر چه دست و پا شکسته ، می خونه و همه ی این علاقه و اشتیاقش را در نامه ای به معلم نهضت ارائه می کنه :

به نام خدای بزرگ

به نام حضرت دوست          که هر چه داریم از اوست

دلم می خواهد که نامه ای برای معلم عزیزم بنویسم

معلم گرامی :

شما زحمات بسیار زیادی برای ما کشیده اید.  ممنون

دلم می خواهد که گلهای دنیا را تقدیم به شما کنم

 

چقدر خدا بنده ای که قدر زحمات کسی را که براش زحمت کشیده را اجر میگذاره ، دوست داره ،من نمی دونم

چقدر ما قدر زحماتی که پدر و مادر برامون کشیده اند را اجر بگذاریم نمی دونم اصلا از عهده ی چنین کاری برمی آییم.

خدا خودت می دونی و خودت که بدونی برای من بسه که هیچ وقت نمی تونم از خجالت زحمات پدر و مادر م در بیام به لطف و کرمت از گناهان من و پدر و مادرم در گذر. آمین


  
  

 

چرا امام حسین(علیه السلام) خانواده خود را به کربلا بردند؟

این که امام حسین (علیه السلام) خانواده خود را همراه خویش بردند، داراى چندین نکته مهم است: الف) هدف اصلى خود از بیعت نکردن با یزید و عدم سازش با حکومت او، اصلاح دین اسلام و اجراى امر به معروف و نهى از منکر بود و با بردن زنان و کودکان این پیام را به بشریت در طول تاریخ رساندند که غرضشان جنگ‏طلبى و خون‏ریزى نیست بلکه تنها براى امر به معروف و نهى از منکر و هدایت نمودن مردم و جلوگیرى از تحریف اسلام ناب‏محمدى (صل الله عله و آله)، از بیعت با یزید سر باز مى‏زنند. خطبه‏هاى متعدد و مشفقانه آن حضرت در روز عاشورا در مقابل سپاه دشمن نیز نشانگر این مطلب است.

ب) همراه بردن چنان کاروانى بیانگر این مسأله بود که امام حسین (علیه السلام) تردیدى در حقانیت خود و ضلالت یزید نداشت زیرا کسى که زن و فرزند خویش و همه هستى خود در دنیا را به صحنه کارزار عقیده خود مى‏آورد، مسلماً هیچ‏گونه شکى در حق بودن اقدام خود ندارد. این مطلب علاوه بر این که نوعى تبلیغ نسبت به عقیده امام محسوب مى‏شد، روحیه دشمن را نیز تضعیف مى‏کرد و در دل‏هاى آنها نسبت به اقدامشان ایجاد تردید مى‏کرد (مانند قضیه مباهله رسول خدا (صل الله علیه و آله) با نصاراى نجران).

ج) دشمن تبلیغات وسیعى مى‏نمود که طرف مقابل (سپاه امام حسین) مسلمان نیستند. امام حسین با به نمایش گذاشتن حجاب و نماز و اخلاق اسلامى، تبلیغات آنها را خنثى مى‏کرد، به طورى که مى‏دیدند حتى بچه‏هاى کوچک این کاروان داراى حجاب هستند و نماز مى‏خوانند.

د) خانواده آن حضرت مهم‏ترین مبلغان و پیام‏رسانان قیام خونین ایشان بوده و وجود آنان براى اطلاع‏رسانى تا پایتخت و کاخ یزید اقدامى فوق‏العاده مؤثر و حکیمانه بوده است و بدون آن نهضت آن حضرت تحریف و خنثى مى‏شد.

 مراد از یاران امام حسین(علیه السلام) چه کسانى مى‏باشد و آیا زنان هم

 شامل آنها مى‏شوند؟

الف) جواب این سؤال بستگى به این دارد که از یاران چه معنایى را قصد کنیم. یاران حضرت اباعبدالله را مى‏توان به دو گروه تقسیم کرد:

1- کسانى که عملاً وارد صحنه نبرد شدند و به شهادت رسیدند.

2- کسانى که با تمام تلاش و جهاد خود، جهت احیاى اهداف مقدس امام حسین (علیه السلام) کوشیدند در نتیجه عده‏اى شهید شده و عده‏اى نیز اسیر گشتند.

آنان براى زنده نگه داشتن اهداف امام حسین (علیه السلام) و افشاى ظلم و فساد دستگاه حکومتى (بنى امیه) مأموریت مهم تبلیغ و رسالت دین را بگرفتند در این صورت زنان نیز جزء یاران امام حسین (علیه السلام) قرار مى‏گیرند و زینب کبرى (سلام الله علیها) نه تنها از یاران آن حضرت بلکه از رهبران و عناصر برجسته نهضت عاشورا به حساب مى‏آید.

 زینب کبرى (سلام الله علیها) بعد از عصر عاشورا با ایراد خطابه‏ها موارد متعددى دستگاه حکومتى یزید را به لرزه در آورد تا جایى مى‏رساند که یزیدبن معاویه، روش خودش را در بر خورد با خاندان اهل بیت (علیه السلام) عوض کرد.

ب) این که امام حسین (علیه السلام) در این سفر پرخطر اهل بیت خود را به کربلا برد، معناى خاصى دارد و نشان دهنده اهمیت این سفر است از طرفى به همراه بردن اهل بیت به این جهت بود که آنان رسالت

امام حسین (علیه السلام) را بعد از شهادتش ادامه دهند.

براى آگاهى بیشتر، رجوع کنید به کتاب  حماسه حسینى، شهید مرتضى مطهرى.

آیا این مطلب که جن‏ها روز عاشورا به کمک امام حسین(علیه السلام)

 آمدند صحیح است؟

شیخ مفید به سند خود از امام صادق (علیه السلام) این نکته را نقل کرده است زمانى که امام حسین (علیه السلام) از مدینه حرکت فرمود، گروهى از ملائکه براى پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه‏هایى از مسلمانان و شیعیان جن براى کمک آمدند اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: خدا به شما جزاى خیر دهد من مسؤول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را مى‏کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود ما در این کار از شما تواناتریم اما چنین نمى‏کنیم تا ((لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ)) ((تا آنها که گمراه مى‏شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را مى‏پذیرند با آگاهى و دلیل آشکار باشد))

                                                   (سوره مبارکه ی انفال، آیه 42)

 منظور از حدیث، حسین منى و انا من حسین، چیست ؟

این حدیث قابل تفاسیر گوناگونى است از جمله اینکه مقصود از «حسین منى» این است که حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از جهت نسبى فرزند پیامبر (صل الله عله و آله) و از جهت تربیتى پرورش یافته مکتب درخشان آنحضرت مى‏باشد. بنابراین هم شخص امام حسین (علیه السلام) و هم شخصیت آنحضرت با پیامبر نسبتى ویژه دارد. از طرف دیگر شخصیت پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) به مکتب و دین حیاتبخش ایشان است این مکتب درخشان در پرتو قیام و شهادت حضرت اباعبدالله (علیه السلام) بار دیگر احیا شد و درخشش نوینى یافت و بدون آن چنان ضربه‏هاى کارى بر پیکرش وارد مى‏شد که از آن جز نیم نامى باقى نمى‏ماند. بنابراین جاودانگى شخصیت و راه و مکتب پیامبر در طول تاریخ وابسته به امام حسین (علیه السلام) و حرکت عظیم عاشورا است. از همین رو فرمودند «من نیز از حسینم».

سر بریده امام حسین(علیه السلام) در مجلس یزید کدام آیات قرآن را

تلاوت نمودند؟

سر بریده امام حسین (علیه السلام) بر سر نیزه در کوفه و در ایامى که اهل بیت (علیه السلام) را به عنوان اسیر، وارد این شهر کرده بودند، آیه اصحاب کهف را تلاوت مى‏کرد: ((أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ اَلْکَهْفِ وَ اَلرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً.))

         سر بى تن که شنیده است به لب سوره کهف          

                                           یا که دیده است به مشکات تنور، آیه نور

چرا امام حسین(علیه السلام) نداى ( هل من ناصر ینصرنى ) در روز عاشورا

سر دادند؟

نداى هل من ناصر ینصرنى امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا، نداى مظلومیت و غربت اسلام و دین خداوند بود. در حقیقت امام حسین     (علیه السلام) انسان‏ها را به یارى دین خداوند و سعادت خودشان دعوت فرمودند.

امام با این استغاثه مى‏خواستند وجدان‏هاى خفته لشکریان یزید را بیدار کند و بر آنها حجت را تمام نماید. این نداى مظلومیت حضرت، تنها مخصوص صحراى کربلا نیست بلکه در همه زمان‏ها مردم را به یارى دین خداوند فرا مى‏خواند.

اگر معاویه عهدنامه خود را با امام حسن(علیه السلام) شکسته بود

چرا امام حسین(علیه السلام)فرمودند من به عهدنامه برادرم پایبند هستم؟

اولاً، از کجا معلوم که تقاضاى مردم از امام حسین (علیه السلام) بعد از نقض پیمان به وسیله معاویه بوده باشد؟ زیرا ممکن است به مجرد امضاى عهدنامه و حتى قبل از عهد شکنى معاویه، مردم این تقاضا را از امام حسین (علیه السلام) کرده باشند.

ثانیاً، عدم پایبندى معاویه به عهدنامه، ممکن است یک جنبه خطابى و تبلیغاتى در میان لشکر خود داشته و جنبه رسمى نداشته باشد.

ثالثاً، عدم پایبندى عملى معاویه به عهدنامه مربوط به بعضى از مواد آن بوده است نه همه آن، در نتیجه به آن بند که طرفین علیه هم لشکرکشى نکنند عملاً پایبند بوده است.

رابعاً، بر فرض که معاویه عهد را به طور کلى شکسته باشد ولى تا مادامى که خود امام حسن (علیه السلام) به جهت شرایط خاص آن زمان، به آن عهدنامه پایبند بوده، معنا نداشت امام حسین (علیه السلام) اقدام به نقض آن کند زیرا در زمان امام حسن (علیه السلام) امام واجب الاطاعه ایشان بودند و هر گونه مخالفت با تصمیمات آن حضرت جایز نبود.

خامساً، اگر این تقاضا در زمان امامت امام حسین (علیه السلام) نیز صورت گرفته باشد، ایشان با در نظر گرفتن شرایط زمان و درک عدم تغییر آن، مى‏توانند. چنین جمله‏اى را فرموده باشند (یعنى تشخیص من همان تشخیص برادرم امام حسن (علیه السلام) است). از این رو از تغییر شرایط و روى کار آمدن یزید امام حسین (علیه السلام) قیام فرمودند.

علت صلح امام حسن(علیه السلام) چه بود؟ چرا مانند امام حسین 

     (علیه السلام) قیام نکردند؟

شرایط زمان حضرت امام حسن (علیه السلام) با شرایط زمان‏امام حسین (علیه السلام) بسیار متفاوت بوده و ناچار اقتضاى حرکت‏هاى متفاوتى داشته است. در زمان امام حسن (علیه السلام) مردم آمادگى روحى براى مبارزه‏اى سخت و طولانى با معاویه را نداشتند به دلیل: الف) جنگ‏هاى قبلى (صفین- نهروان- جمل).

ب) حیله‏گرى و تزویر معاویه و سست عنصرى گروه بسیارى از مردم.

ج) خطرات بیرونى که مجموع جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى‏کرد و درگیرى داخلى آنان را براى حمله به مسلمانان بر مى‏انگیخت.

د) حفظ خون شیعیان باقى مانده.

ه) روشن کردن حیله‏گرى معاویه و رشد فکرى جامعه.

به همین جهت امام حسین (علیه السلام) پس از شهادت امام حسن (علیه السلام)، با وجود آن که ده سال (50 تا 60 هجرى) در دوران زمامدارى معاویه مى‏زیست، امّا اقدام به قیام نکرد. و همچنان مانند برادر بزرگوارش با صلحنامه پایبند بود. تا آنجا که معاویه در آخرین سال عمر خویش یکى دیگر از مواد صلحنامه را نقض کرد و یزید را به عنوان جانشین خود معرفى کرد.

و یزید شخصیتى بود که حتى ظاهر اسلام را رعایت نمى‏کرد و با زمامدارى او هیچگونه اسم و رسمى از اسلام باقى نمى‏ماند. چنان که آشکارا بر زبان خود جارى کرد:

         لعبتْ هاشم بالملک                          لاخبر جاء ولا وحى نزل‏

(بنى هاشم و خاندان پیامبر با مُلک و سلطنت بازى کردند و اگر نه، هیچگونه وحى نازل نشده و هیچ گونه خبرى [از جانب غیب‏] نیامده است.)            در چنین شرایطى اگر با شمشیر نمى‏توان به مقابله پرداخت، مى‏بایست   با سرخى خون تاریکى‏ها شکافته شود و نداى حق در طول و عرض تاریخ جاودانه بماند. که قیام امام حسین (علیه السلام) و حرکت حضرت زینب (علیه السلام) و امام سجاد (علیه السلام) چنین نقشى را ایفا کردند.

با این که شهادت امام حسین به خواست خدا بوده علت گریه و

عزادارى‏شیعیان چیست؟ این که واقعه کربلا خواست پروردگار بوده است

 یعنى چه؟

 الف) اگر مقصودتان این است که به هر حال با وجود هر شرایطى، خداوند اراده حتمى کرده است که چنین حادثه‏اى رخ دهد این اندیشه‏اى جبر نگرانه و به کلى نادرست است.

ب) اگر مقصود این است که با وجود شرایطى چون حکومت یزید و خیانت‏ها و برنامه‏هاى اسلام برانداز او، خداوند خواسته است که براى حفظ دین قیام شود، آن هم نه خواست جبرى بلکه خواستى تشریعى، اختیارى و همگانى به رهبرى امام‏معصوم زمان یعنى، خداوند از همه مردم ودر رأس آنان از امام‏عصر خواسته است که با یزید مقابله کنند و هر چه در توان دارند براى احیاى دین نثار کنند و در این میان آن حضرت و تعداد قلیلى از اصحابشان این دعوت را لبیک گفتند. در این صورت عزادارى معنا پیدا مى‏کند زیرا:

1- عزادارى نوعى بزرگداشت آن قیام پرشکوه و داراى آثار تربیتى و القاکننده روح حماسه و ایثار و دین‏خواهى براى همه عصرها و نسل‏ها است.

2- عزادارى نوعى اعتراض به نظام ظالمانه یزیدى و انگیزاننده روح ظلم ستیزى و عدالت‏خواهى است.

از همین‏رو در نصوص دینى بر عزادارى حضرت سیدالشهدا تأکید زیادى شده و پاداش بسیارى بر آن نوید داده شده است زیرا گریه بر حسین و عزادارى براى آن حضرت و بزرگداشت قیام عاشورا، دانشگاه عملى آموزش معارف دینى در هر کوى و برزن و برافراشتن پرچم دین‏خواهى و عدالت‏طلبى است.

فلسفه و تاثیر عملى عزادارى و گریه براى حضرت سیدالشهدا

(علیه السلام) چیست؟

مسأله عاشورا دو جنبه و دو چهره دارد:

 1- چهره زیبایى‏ها یعنى، عظمتى که حضرت ابا عبداللَّه (علیه السلام) و یاران ایشان در ابعاد مختلف آفریده و عالى‏ترین جلوه‏هاى کمال انسانى را با عمل خویش ترسیم نموده و بزرگترین درس را به کل تاریخ بشریت آموختند. این بعد از حادثه عاشورا بسیار غرورانگیز و افتخارآفرین است و به راستى باید به خود بالید که در چنین مکتب درخشانى پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد یافته و با آن مى‏میریم و حاضریم همه هستى خود را در این راه نثار کنیم.

2- چهره دیگر عاشورا جنبه تراژدیک، غمبار و اسفبار آن است. اسف از این که چرا امت حق امام (علیه السلام) را پاس نداشته و ناجوانمردانه‏ترین حرکات را نسبت به محبوب‏ترین خلق خدا و شریف‏ترین انسان‏ها روا داشتند. آرى ظلمى که بر امام (علیه السلام) و اهلبیت و یاران ایشان تحمیل شد، دل هر انسان نیکوسیرتى را به درد مى‏آورد و روح آدمى را سخت مى‏آزارد. از طرف دیگر اشک گاهى از سوز است و گاه از سر شوق. گریه بر ابا عبداللَّه (علیه السلام) از هر دو نوع است. یعنى هم مصائب ایشان سیلاب اشک از دیدگان فرو مى‏ریزد و هم عظمت و شگفت‏آفرینى‏هاى آن حضرت و یاران ایشان. کیست که بشنود در آن صحراى سوزان با وجود عطش جانکاه، در میان صدها یا هزاران مأمور دشمن حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) خود را به شریعه رساند و چون در رودى عظیم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان برآورد، ولى همین که به یاد تشنگى حضرت اباعبداللَّه (علیه السلام) و فرزندانشان افتاد به خود اجازه نوشیدن نداد و لب تشنه با مشک پر از آب برگشت. آیا این مردانگى و شرافت آدمى را به ریختن اشک شوق وادار نمى‏سازد؟ از سوى دیگر گریه و عزادارى به حضرت سید الشهدا در نصوص دینى سخت مورد تأکید و توجه واقع شده و از افضل قربات دانسته شده است. این مسأله فلسفه‏هاى سازنده و تربیتى مهمى دارد، از جمله:

 1- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى،

2- الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى،

3- پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین،

 4- اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن توده‏ها با معارف دینى،

 5- پالایش روح و تزکیه نفس،

 6- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم

 7- نکته دیگر این که وجود مراسم عزادارى در هر کوى و برزن بزرگ‏ترین ابزار گسترش فرهنگ حسینى (علیه السلام) است. لیکن در این باره باید دقت کافى را در سالم‏سازى و بهینه‏سازى این مجالس و زدودن آفت‏ها و انحرافات از آن به عمل آورد.

 اما این که اشک و گریه خود به خود به وجود مى‏آید یا باید با تلقین و برانگیختن احساسات ایجاد شود مقوله دیگرى است. مسلما هر مسلمان پاک طینتى با یادآوردن مصائب ابا عبداللَّه (علیه السلام) و عظمتى که آن حضرت به وجود آورد، اشک سوز و گاه شوق مى‏ریزد.

چرا على(علیه السلام) در برابر خلفا سکوت کردند

ولی امام حسین(علیه السلام) قیام نمودند؟

در ابتداباید یاد آور شد که آنچه در سیره‏ى علوى قابل توجه است مخالفت اصولى و مدارا با جناح حاکم و در عین حال اتخاذ سیاست انفعالى در برابر مسایل جارى آن روز بوده است. حضرت در پرتو این سیاست به تبیین اصول اندیشه‏هاى خود ونهادینه کردن آنها پرداخت و معلوم است که مدارا کردن غیر از سکوت است و سکوت نیز همیشه به معناى رضایت نیست‏توجه به این نکته مهم است که اختلاف شرایط سبب اختلاف در منش افراد نمى‏شود. سیاست‏هاى مساوى براى رسیدن به هدف واحددر شرایط مساوى قابل بررسى است نه در شرایط متفاوت. در برابر حضرت امیر    (علیه السلام) خلفاى سه‏گانه بودند که در میان صحابه جایگاه ممتازى داشتند. آنان علاوه بر سابقه‏ى دینى و برخوردار بودن از امتیاز عنوان مهاجر به شدت ظواهر دینى وشؤونات اسلامى را رعایت مى‏کردند و به حفظ آنها همت مى‏گماشتند. عثمان نیز که در نیمه‏ى دوم خلافتش از اعتدال خارج شد با مخالفت مردم روبرو شد و جان خود را در این راه از دست داد. اما در مقابل امام حسین (علیه السلام) حزب طلقا بودند که در میان مسلمانان پایگاه اجتماعى نداشتند. آنان تا سال هشتم هجرى به قصدبراندازى حکومت مدینه با رسول خدا (صل الله علیه و آله) جنگیدند و پس از مسلمان شدن نیز در مواردى چند اصول اولیه‏ى دین را انکار کردند. از این رو قیام مسلحانه‏ى حضرت امیر (علیه السلام) در برابر جناح حاکم توجیه‏پذیر نبود. حضرت علاوه بر نداشتن‏انات لازم براى قیام یارى مردم را نیز به همراه نداشت و از طرفى جامعه نیز با خلأ وجود رهبرى فرهمند دچار اضطراب شدید بود و هر گونه حرکت احساسى مى‏توانست کیان حکومت دینى را با خطر مواجه کند. اما صلح امام مجتبى (علیه السلام) بستر لازم را براى قیام امام حسین (علیه السلام) فراهم آورد و مردم خطر انحراف را در دستگاه خلافت و تبدیل شدن آن به پادشاهى را به خوبى دریافتند. افزون بر این که یزید علاوه بر اینکه در حزب طلقا بود ارزش‏هاى دینى را مى‏شکست و براى‏آنها احترامى قایل نبود. از این رو گفته مى‏شود که همیشه باید راهکارهایى که ما را به هدف مى‏رساند مطابق با روز باشد و براى تصمیم‏گیرى به اقتضائات زمان توجه داشته باشیم. بر همین اساس است که حضرت امیر (علیه السلام) در دوران پس ازرحلت گاهى از سیاست کناره مى‏گیرد و گاهى در مسایل سیاسى فعالانه حضور پیدا مى‏کند. همین دو نوع سیاست را نیز مى‏توان در دوران امام مجتبى (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) تعقیب نمود با این تفاوت که امام مجتبى (علیه السلام) در ابتداى امامتش قیام‏کرد و سپس براى مصالحى از صحنه‏ى سیاست کنار رفت ولى امام حسین (علیه السلام) در ابتداى امامتش با اتخاذ سیاست انفعالى با دشمن مدارا کرد و وقتى شرایط براى قیام مسلحانه آماده شد به کارزار با بنى امیه پرداخت. جالب است که توجه داشته باشیم امام مجتبى (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) هر دو به مدت کمى در مسایل‏سیاسى دخالت کردند و هر یک به مدت ده سال در حال مدارا و مخالفت اصولى با دشمن بودند. بنابر نمى‏توان سیاست‏ها و راهکارهاى متفاوت را که در اثر شرایط متفاوت اتخاذ مى‏شود ناشى از اهداف متفاوت دانست.

 مکان خاک سپارى راس مبارک امام حسین (علیه السلام) کجاست؟

متأسفانه در این مورد اظهار نظر قاطعى نمى‏توان کرد. در این زمینه چند قول وجود دارد:

 1- در شام کنار مسجد اموى که هم‏اکنون نیز مکان آن داراى ضریح بوده و زیارتگاه مردم است،

 2- در کربلا و ملحق به بدن شریف آن حضرت (بنابراین قول- که قوى به نظر مى‏رسد- رأس مطهر آن حضرت توسط امام سجاد به کربلا برده شد و در کنار بدن مطهر دفن شده است).

3- در حرم بقیع در مدینه منوره،

 4- در مصر در مسجدى که به نام رأس الحسین معروف است.

 با توجه به ابهت و شوکتى که حضرت امام حسین(علیه السلام) داشتند

 این چهره مظلوم‏ و خوارى که علما از ایشان ترسیم مى‏کنند چگونه

توجیه مى‏شود؟

از ابا عبدالله (علیه السلام) و یارانشان درتمام صحنه‏ها جز شهامت و عظمت چیز دیگرى دیده نشده و آنان هرگز ظلم پذیرى نداشتند. البته این منافى آن نیست که در حق آنان ظلم شده باشد. به عبارت دیگر امام (علیه السلام) در عین عظمت و صلابت و شهامت و شجاعت مظلوم واقع شدند ولى منظلم و ظلم پذیر نبودند بنابراین آن چه گفته مى‏شود اگر بیان مظلومیت آن حضرت باشد درست است ولى اگر حاوى ظلم‏پذیرى و خوارى باشد نادرست مى‏باشد.

چرا تا نام امام حسین (علیه السلام) آورده مى شود گریه و عزادارى در

 ذهن تداعى‏مى شود؟ آیا همه زندگى امام حسین (علیه السلام) 

 عزا و مظلومیت بود ؟

چهره امام حسین (علیه السلام) آن گونه که باید، معرفى نشده وابعاد شخصیتى آن حضرت، به نحو شایسته‏اى براى مردم تبیین نگردیده است. ولى این موضوع منافاتى با مظلومیت امام حسین (علیه السلام) ندارد. آن حضرت در زمان خویش و به ویژه در کربلا، در نهایت مظلومیت قرار داشت و خون ایشان و فرزندان و اصحابش، مظلومانه بر زمین ریخته شد.

این قسمت از زندگى آن حضرت، به جهت عظمت مصیبت‏هاى آن، دیگر قسمت‏هاى زندگى آن حضرت را تحت تأثیر قرار داده است و این واقعیتى غیر قابل انکار است.

این موضوع نیز، پذیرفتنى است که برخى آن حضرت را، تنها وسیله گریه و گریاندن قرار داده‏اند به گونه‏اى که گویا فقط براى همین منظور، حضرت ابا عبداللَّه (علیه السلام) به شهادت رسیده است.

این دسته با بى‏توجهى به اهداف آن بزرگوار، تصویرى ناقص و نادرست از آن حضرت ارائه مى‏کنند و برخى اذهان را، مشوش مى‏سازند.

که ان شاء الله با توسعه تحقیق و مطالعه، این نقیصه به طور کلى برطرف گردد.

معناى این که امام حسین (علیه السلام) مظلوم بودند چیست؟

معناى مظلوم بودن امام حسین (علیه السلام)، ضعیف و ناتوان بودن آن حضرت نیست بلکه امام شخصى شجاع، قوى و نترس بوده است چنان که در بعضى کتاب‏هاى مقتل نوشته‏اند در روز عاشورا نزدیک به دو هزار نفر از لشکر دشمن را از پاى درآورد. پس معناى مظلوم بودن این است که آن حضرت مورد ظلم واقع شده و از طرف مردم نادان و سست ایمان آن زمان مورد ستم قرار گرفت و حق مسلم آن حضرت از او سلب شد چنان که درباره پدر بزرگوارش و سائر ائمه (علیه السلام) نیز این مسأله مطرح بود.

با وجود نبود آب در عاشورا، چرا در تاریخ یعقوبى آمده که امام حسین

(علیه السلام)در موقع وداع با زینب(سلام الله علیها) بر روى ایشان

آب پاشیدند؟

لشکریان یزید از دسترسى امام‏حسین (علیه السلام) و اصحابشان به آب ممانعت کردند: فمنعوه الماء و حالوا بینه و بین الماء. مشکل آب در کربلا قابل تردید نیست، صدها سند تاریخى و ادبى از زمان وقوع حادثه تاکنون شاهد این موضوع است، ولى شبهه  ناشى از تصوّرى نادرست از صحنه کربلا است. گفتنى است که از روز هفتم محرم، مشکل آب در کربلا شروع شد یعنى، دسترسى به آب دشوار گشت و دشمن ممانعت مى‏کرد ولى تا شب عاشورا بارها اصحاب امام‏حسین (علیه السلام) به آب دسترسى یافتند و به خیمه‏ها آوردند. جزئیات این درگیرى‏ها در تاریخ مضبوط است. جریان آب ریختن امام‏حسین (علیه السلام) به زینب (سلام الله علیها) در شب عاشورا اتفاق افتاده و شب عاشورا هنوز مشکل آب حاد نشده بود ولى از صبح عاشورا وقتى نبرد آغاز شد دیگر فرصتى براى آب آوردن نبود و ذخیره آب نیز به پایان رسیده بود. ازاین‏رو در آخرین ساعات نیز حضرت ابالفضل (علیه السلام) مأمور به آوردن آب شد و در این راه به شهادت رسید.

اگر اندکى در متن یاد شده دقت کنیم: « گفت: در اول همان شبى که پدرم در بامداد آن کشته شد» متوجه مى‏شدید که این قصه مربوط به شب عاشورا است نه عصر آن

تعداد یاران امام حسین(علیه السلام) در کربلا چند نفر بودند؟

در مورد تعداد اصحاب امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا، روایات مختلف است ولى آنچه که مسلم و مشهور است این است که مجموع لشکر ابى‏عبدالله (علیه السلام) 72 نفر بوده است. سى و دو نفر سواره و چهل تن پیاده بوده‏اند،( بحارالانوار، ج 45، ص 4).

و به روایت دیگر اصحاب امام حسین (علیه السلام) 82 نفر بوده است و بنا بر روایتى که از امام محمد باقر (علیه السلام) وارد شده، اصحاب ابى‏عبدالله (علیه السلام) را 145 نفر ذکر مى‏کند که 45 نفر سواره و 100 تن پیاده بوده‏اند،( منتهى‏الامال، ج 1، ص 638).

درپایان  سخن زنده یاد دکتر علی شرِیعتی را می آورم که :

{حسین (علیه السلام ) بیشتر از آب تشنه ی لبیّک بود  افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند وبزرگترین دردش را بی آبی نامیدند}

متاسفانه در خیلی از هیئتهایی که فقط در این ایّام تشکیل می شود  و در

 طول سال اثری از آنها وجود ندارد این گونه عمل می شود درحالی که

    امام حسین ( علیه السلام ) هدف خود را از قیامشان زنده ماندن 

     دین اسلام و عمل به امر به معروف ونهی از منکر می دانند   

 التماس دعا


91/9/17::: 3:59 ع
نظر()
  
  
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ این پیام برا یه آشنا اومده ایشون هم برا من فرستاد و گفت چی کنم یعنی چقدر این آدما خودشون احمق فرض کردند . هوشیاری برای همه انتشار بدید
+ سلام من یه چوپان اشایر بختیاری هستم. یه چیز بت میگماتو رو بقران تورو به ناموست به کسی نگو. من توکل به خدا شانسی سلام و سلوات فرستادم شماره شمارو گرفتم من دنبال گوسفندها کنار یک تپه قدیمی زیر یک سنگ مقداری اتیقه آسار باستانی گنج طلا پیدا کردم به ابلفضل به امام رضا راست میگم سر کاری نیست اگه میتونی توکل کن به خدا بخرشون نسف برا من نسف برا تو . (چقدر این یارو بلانسبت جمع خره خره خره)
+ سلام .الان برنامه حرف حساب شبکه یک را همه ببینند حتما.حتما.حتما
+ سلام .الان برنامه حرف حساب شبکه یک را همه ببینند حتما.حتما.حتما
+ سلام .الان برنامه حرف حساب شبکه یک را همه ببینند حتما.حتما.حتما
+ سلام .الان برنامه حرف حساب شبکه یک را همه ببینند حتما.حتما.حتما
+ تصادف دو دستگاه اتوبوس در قم 43 کشته و 44 مصدوم بر جای گذاشت http://www.mehrnews.com/detail/News/2132514
+ قال امام موسی کاظم (ع): أبلِغ خَیراً و قُل خَیراً ولا تَکُن أمُّعَةً؛ خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش.
+ شهادت هفتمین اختر آسمان ولایت وامامت تسلیت باد
+ چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد مسعودت را گرامی می داریم.
قالب وبلاگ

گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ